۱۳۹۳ خرداد ۳۱, شنبه

دختران ایرانی پسران را فریب می دهند !!!!!

روزنامه انگلیسی گاردین در گزارشی که از تهران تهیه کرده، خبر از رواج عمل ترمیم  پرده بکارت از سوی دخترانی داده است که قصد ازدواج با پسران سنتی را دارند.

در زیر،مطلب "جانت آفاری "، گزارشگر گاردین را  بخوانید:

هیمنوپلاستی ، یک عمل جراحی که از طریق آن بکارت از بین رفته یک زن بازسازی می گردد، به نحوی غیر منتظره، به موضوعی حاد در وب لاگ های ایران مبدل شده است. ترمیم پرده بکارت در سراسر خاورمیانه و در بین اهالی خاورمیانه که به اروپا و امریکا مهاجرت کرده اند و دارای زمینه و پیشینه مذهبی هستند، یک عمل جراحی پر رونق است.

در جوامعی که به موجب فرهنگ آن ها ، از دختران انتظار می رود که  در  شب زفاف باکره باشند، عمل ترمیم بکارت  قرن هاست که رواج دارد.

 
از دیر باز، ادعا و سوگند داماد دایر بر آن که عروس جوان فاقد پرده بکارت بوده است، می تواند افتضاح و رسوایی عظیمی به بار آورد. در سال 1865 میلادی ، یاکوب پولاک، پزشک یهودی اتریشی، که در دربار سلطنتی ایران خدمت می کرد، گزارش داد که برخی از دامادها به منظور برخوردار شدن از جهیزیه بیشتر از جانب خانواده عروس ، از این تاکتیک بهره برداری می کنند. اما خانواده های زیرک نیز پیشاپیش، برای جلوگیری از متوسل شدن داماد به این تاکتیک، احتیاط لازم را  به خرج می دهند.آنان دختر را قبل از برگزاری مراسم عروسی نزد یک قابله می برند تا او به باکره بودن دختر گواهی دهد. اگر دختر بکارت خود را قبل از ازدواج به راستی از دست داده باشد، چنین حالتی معمولا از قرار گرفتن وی در معرض تجاوز به عنف یا ارتباط جنسی او با محارم نشات گرفته است، چرا که دختران را به محض رسیدن به سن بلوغ یا قبل از رسیدن به آن سن شوهر می دهند و لذا دختران چندان فرصتی برای حشر و نشر با مردان غریبه و غیر خویشاوند به دست نمی آوردند.

طبق گزارش پولاک، در این گونه حالت ها خانواده دختر،  به کمک یکی از جراحان ایرانی که در این مورد تخصص دارند، پرده بکارت او را مجددا می دوزند.

یک قرن بعد، در دهه 1970 میلادی،  جانت باوئر، مردم شناس، گزارش داد که عمل جراحی ترمیم پرده بکارت هنوز هم  "یکی از رایج ترین فرآیندهای بسیار مورد نیاز در بین شهرنشینان طبقه متوسط ساکن تهران محسوب می گردد".

اما این بار دیگر قضیه رجوع قربانیان تجاوز به عنف یا روابط جنسی میان محارم به جراحان برای انجام شدن این عمل جراحی ترمیمی در بین نبود.

این بار، بسیاری از مراجعان ، زنان فریب خورده و از تو هم بیرون آمده ای بودند که دوستان مکر سری و پنهانی شان آنان را ترک کرده بودند، یا زنانی بودند که به تازگی در اداره یا شرکتی استخدام شده بودند، از قبیل منشی ها و پرستاران، که با روسایشان سر و سری پیدا کرده بودند، اما متوجه شده بودند هیچ امیدی به ازدواج با انان وجود ندارد.

دکتر پیرنظر ، متخصص بیهوشی، که در عین حال ناظر این گونه اعمال جراحی در بیمارستان های تهران نیز بود، گزارش داد که زنان مدرن شهر نشین، وقتی که یک خواستگار جدی برایشان پیدا می شد، به کلینیک ها یا بیمارستان های خصوصی مراجعه کرده و مقدمات ترمیم پرده بکارت خود را تدارک می دیدند.

آن ها هزینه این عمل جارحی را از محل پس اندازهای شخصی خود می پرداختند یا از دوست مذکر پیشین خود( که مسبب زایل شدن پرده بکارت آن ها بود) درخواست کمک می کردند.

مخالفت بخش های سنت گرای جامعه (بازاری ها، روحانیون، و افراد تهیدست روستاها و شهرها)، با این گونه اعمال به اصطلاح غیر اخلاقی و خلاف شرع، یکی از عوامل شعله ور شدن آتش انقلاب اسلامی از سال 1978 میلادی به بعد بود و آیت الله خمینی  با شعار پاکسازی جامعه از لوث وجود این گونه اعمال معصیت آمیز به قدرت رسید.

اما اکنون که 30 سال است از آن زمان می گذرد، این عمل جراحی بیش از هر زمان دیگری در بین مردم ایران رواج یافته است.

اکنون بسیاری از زنان ساکن شهرهای بزرگ ایران که دارای روباط جنسی با مردان هستند و زنانی که داشتن روابط جنسی را حق خود میدانند اما از موضع گیری علیه ناهنجاری اجتماعی هراسناکند، از ترمیم پرده جانبداری می کنند.

زنان جوان ساکن شهر مذهبی قم در اینترنت مدام در مورد این قضیه و این که در این مورد چه باید کرد اظهار نظر و ابراز نگرانی می کنند.

عده ای اظهار امیدواری می کنند که بتوانند با دوست مذکر فعلی خود یا با یک خواستگار نواندیش که فقدان پرده بکارت آنان را به دیده اغماض بنگرد ازدواج کنند.

اما اکثریت مردان جوان معیاری دوگانه درپیش گرفته ا ند: آنان دوست دارند با زنی از طبقه اجتماعی خود(ونه با یک زن روسپی) قرار ملاقات گذاشته و با او روابط جنسی برقرار کنند، اما در عین حال می خواهند که با دختری باکره ازدواج نمایند !

عده ای دیگر می گویند که بیشتر نگران آنند که خانواده و دوستانشان چه خواهند گفت.

به سبب وجود این معیار دو گانه، این پرسش برای زنان مطرح شده است که آیا بهتر است تجربه یا تجربیان جنسی پیشین خود را با نامزدشان در میان بگذارند، و با این کار، خطر بر هم خوردن نامزدی خود با آنان را برخورد هموار کنند، یا به سراغ عمل جراحی ترمیمی بروند؟
بسیاری از آن ها گزینه دوم را انتخاب می کنند.

"
هیمنوپلاستی"  در عصر ما بیش از آنچه که پولاک در مورد روند ترمیم پرده بکارت بیان کرد، پیچیده و بغرنج است.

در این عمل جراحی به شیوه مدرن، از کپسول های ژلاتین حاوی مواد  سرخ رنگ استفاده می شود که هنگام هم آغوشی در شب زفاف پاره می شود و علائم جسمانی مختص عمل جنسی میان یک دختر باکره و یک مرد را  به وجود می آورد.

فمینیست های ایران در مورد مزایای ترمیم پرده بکارت دچار اختلاف نظر هستند.

برخی از انان معتقدند که این عمل موجب تحکیم روابط نامتوازن کنونی در جامعه  مردسالار می شود و نظام مردسالاری را بیش از پیش تثبیت می کند.

عده ای دیگر، از قبیل فتانه فراهانی، اظهار می دارند که متوسل شدن به  هیمنوپلاستی و رواج آن باعث می شود که تشخیص تفاوت میان باکره های واقعی و باکره های ساختگی به تدریج غیر ممکن گردد و در نهایت تبدیل کردن زنان به دختران باکره معنی و مفهوم خود را از دست بدهد.

مردان عملا از این نیرنگ بازی ها با خبرند و غالبا محض شوخی می گویند که دیگرهیچ دختر باکره واقعی در تهران و شهرهای بزرگ باقی نمانده است.

هواداران این عمل جرلاحی ترمیمی اخیرا مورد حمایت یک منبع غیر منتظره قرار گرفته اند .

در جامعه ای که در آن زنان ممکن است به جرم داشتن روابط جنسی بیرون از چار چوب ازدواج زندانی یا اعدام شوند، یک روحانی بلند پایه به دفاع از عمل ترمیم پرده بکارت برخاسته است، آیت الله صادق روحانی  (در قم)، فتوایی صدار کرده و درآن این عمل جراحی را مجاز دانسته است.

او ازدواج یک زن پس از انجام شدن این عمل جراحی را نیز مشروع شناخته است. این بدان معناست که در بین مقلدان  آیت الله روحانی دیگر یک مرد نمی تواند با استناد به این که در  ارتباط با بکارت داشتن همسرش (قبل از ازدواج) فریب داده شده است ، درخواست طلاق  بکند. هنوز معلوم نیست که اکنون که دست کم یک مرجع دینی از زنان طرفداری می کند، آیا مردان جوان ایرانی و خانواده های شان به تدریج از این ریاکاری جنسی دست برخواهند داشت یا خیر.

۱۳۹۲ مهر ۲۴, چهارشنبه

فریاد



فریاد
درود بر همه آزادیخواهان ایران ...
یاس ک من خودش و ترانه هایش را بسیار میپسندم، یک ترانه ساخته و خونده ب نام فریاس یا همون فریاد یاس .یاس هم ب این نتیجه رسیده ک توی این زمونه از چی باید استفاده کرد، از فریاد . دیگه باید نصف انرژیمون رو ک برای نوشتن وبلاگ یا بروزرسانی سایت یا حرکت های خیابانی در حد دهان ب دهان برای سرنگونی رژیم ولایت وقیح و آزادی ایران صرف میکنیم رو باید به فریاد های بلند تبدیل کنیم. یاس ، آدرس را ب ما داد ک احتمالا بیشتر ما این آدرس رو میدونستیم. اما الان ک همه کلیپ فریاس رو دیدن، آدرس و مسیر حرکت رو بخوبی میدونن .

وبلاگ مینویسیم، با سایتمان جلو میرویم، توئیت میکنیم و از فیس بوک استفاده میکنیم و ... و فیلتر میشویم. همه این ها خوب است؛ چرا که انرژی دشمنان ما آزادیخواهان، یعنی همون رژیم رو میگیره. آنها هر روز و هر شب بدنبال ما و سایت های ما میگردن،سایت هایی ک بسرعت رشد میکنند تا اونچه رو که ملت نباید بدونه رو سانسور و فیلتر کنن.ک ب شدت خسته کننده است.

اونا، فریاد یکی دو نفر رو خفه میکنن، اما وقتی همه ما در توئیتر و فیس بوک برای ساعت ومحل مشخص مثل میدون آزادی یا انقلاب برای تجمع اعتراضی و تظاهرات برنامه ریزی کنیم، دیگه این فریاد یکی دو نفر نیست، فریاد هزاران و میلیون ها انسان معترض است که انرژی فراوانی دارند و اونا رو مجبور میکنن با خستگی تمام به خیابون و برای مقابله با ما بیان.

درست است که عده ای بازداشت میشوند اما اگر هر روز بیاییم، مثل سال 88 یا کوی دانشگاه 78، نه ما دیگر کم تعداد هستیم، و نه آنها نمیتوانند ب فکر خود بیارن ک با دو روز استفاده از زور گاز اشک آور و شلیک گلوله،ما را به خانه بازگردانند. ما در تهران رشد میکنیم، اعتراضات مان ب شهرهای دیگر کشور عزیزمان گسترش میابد.
فریادمان بسیار بلندتر از نوشته هایمان میشود. آنقدر بلند ک جهانیان را ب سمت ما و حمایت از ما میکشاند.
برنامه بریزیم تا با فریاد رژیم اشغالگر ایران آریایی مان را سرنگون کنیم.

۱۳۹۲ مهر ۱۹, جمعه

۳۰ جنجال یک رئیس‌جمهور (۴): تغییر ساعت رسمی کشور

مجموعه سی قسمتی «۳۰ جنجال یک رئیس‌جمهور»، هر بار یکی از مهم‌ترین جنجال‌های محمود احمدی‌نژاد را در طول هشت سال دوران ریاست جمهوری‌اش ورق می‌زند. چهارمین بخش از این مجموعه رادیویی به جنجال مربوط به «تغییر ساعت رسمی کشور و تغییر ساعت کار بانک‌ها و ادارات» می‌پردازد.
محمود احمدی‌نژاد از همان مرداد ماه سال ۱۳۸۴ که وارد دفتر ریاست جمهوری می‌شود به دنبال این است تا رویه ۱۵ ساله تغییر ساعت رسمی کشور را در آغاز هر سال نو خورشیدی برهم بزند.در آخرین روزهای سال ۱۳۸۴ دستور جنجالی محمود احمدی‌نژاد توسط سخنگوی دولت، غلامحسین الهام، اعلام می‌شود: «دولت، ساعت رسمی کشور را در سال ۱۳۸۵ جلو نمی‌کشد».
احسان مهرابی، روزنامه‌نگار سیاسی می‌گوید: سخنگوی دولت در توجیه این تصمیم، فواید طرح جلو کشیدن ساعت رسمی را مطرح کرد:
 
   «بر اساس اعلام آقای الهام، هیئت دولت به این نتیجه رسیده بود که تغییر ساعت رسمی کشور، صرفه‌جویی مصرف برق را به همراه ندارد. آقای الهام مدعی بودند که هیچ گزارش رسمی تأیید شده‌ای درباره این که تغییر ساعت رسمی کشور باعث صرفه‌جویی در مصرف برق می‌شود وجود ندارد. در حالی که دلایل اعلام شده برای تغییر ساعت رسمی، همین کاهش مصرف برق بوده است. از سوی دیگر آقای الهام اعلام کردند که تغییر ساعت رسمی باعث سردرگمی مردم، خصوصاً در شهرهای کوچک و در شهرستان‌ها می‌شود.»
تغییر فصلی ساعت از سال‌های قبل از انقلاب سال ۵۷ در ایران به منظور صرفه‌جویی در مصرف برق به اجرا در می‌آمد و پس از انقلاب برای مدتی به منظور انطباق ساعت شرعی با ساعت ملی متوقف شد. اما از سال‌های اولیه دهه هفتاد و در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی، ساعت رسمی کشور همه ساله، اول فرودین ماه یک ساعت به جلو برده می‌شد و سی‌ام شهریورماه دوباره به حالت اول برمی‌گشت.
با وجود مخالفت محمود احمدی‌نژاد، پژوهشگاه وزارت نیرو و سازمان بازرسی کل کشور تغییر ساعت رسمی کشور را باعث صرفه‌جویی سالانه ۳۰۰ میلیارد تومان در انرژی  و برق اعلام می‌کنند. جمشید اسدی، اقتصاددان ساکن پاریس در این باره می‌گوید:
 
     «وقتی که ساعت روشنایی تغییر می‌کند و شما ساعت را با عقب و جلو آوردن با روشنایی روز تنظیم می‌کنید، بدیهی است که مردم مجبور نیستند ساعت‌های تاریکی را کار کنند و در همین ساعت‌های تاریکی است که احتیاج هست چراغ روشن باشد و روشن کردن چراغ احتیاج به انرژی و مصرف برق دارد.»

جمشید اسدی همچنین می‌افزاید:
 
«اینکه آقای احمدی‌نژاد گفته‌اند هیچ تأثیری ندارد خلاف تجربه‌ای است که در کل کشورهای جهان و به ویژه در اروپا و آمریکا است. اگر نگاه کنید به تجربه دیگر کشورها، کافی است به عقل سلیم رجوع کنید. وقتی ساعات روز عوض می‌شود، تاریکی و روشنایی عوض می‌شود بدیهی است که اگر ساعت کار فعالیت را به نسبت روشنایی عوض کنیم، احتیاج‌تان به چراغ و نور مصنوعی کمتر می‌شود و هر چقدر که نیاز به نور مصنوعی کمتر شود، نیاز به انرژی که آن نور مصنوعی را تأمین کند نیز کمتر می‌شود و این صرفه‌جویی قابل ملاحظه‌ای را به دنبال خواهد داشت.»
 
    تصمیم دولت برای تغییر ندادن ساعت رسمی کشور صدای اعتراض نمایندگان مجلس را بلند می‌کند. اما محمود احمدی‌نژاد و دولت او با وجود اعتراض کارشناسان و مخالفت نمایندگان مجلس زیر بار نمی‌روند و در دو سال ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ مانع از تغییر ساعت رسمی کشور می‌شوند.
 
منتقدین و برخی از نمایندگان مجلس، محمود احمدی‌نژاد و دولت او را متهم به تصمیمات غیرکارشناسی، نسنجیده و لج‌بازانه می‌کنند.
 
اما محمود احمدی‌نژاد و دولت او گوش شنوایی برای این گزارش‌ها و انتقادات ندارند و اتهام اتخاذ تصمیمات غیرکارشناسی را رد می‌کند. آقای احمدی‌نژاد در این باره می‌گوید:
 
 «بعضی‌ها فکر می‌کنند نخبه و کارشناس فقط خودشانند و چون با آنها مشورت نشده پس اصلاً با هیچ کارشناسی مشورت نشده است. خوب این توقع اشتباهی است. بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر کسی توانست سریع تصمیم بگیرد آن تصمیم یک تصمیم غیرکارشناسی است. این اصلاً علمی نیست. ما فکر می‌کنیم مدیر متخصص مدیری است که در حوزه مدیریت خودش باید ۹۰ تا ۹۵ درصد موارد را به سرعت و عالمانه اتخاذ کند. ولی مدیری که می‌خواهد آب بخورد، یک گروه کارشناسی استخدام کند سه سال مطالعه کنند و بعد هم به درد نخورد.حوزه اجرا این‌ها نیست که. والله ما باید همین طور مثل قطار دودی حرکت کنیم توی دنیا. اینکه نمی‌شود که.»

مقاومت جنجال برانگیز محمود احمدی‌نژاد و دولت او از تغییر ندادن ساعت رسمی کشور بالا می‌گیرد و مجلس وارد میدان می‌شود، تا دولت را با زور قانون ملزم کند ساعت رسمی کشور را در ابتدای هر سال یک ساعت جلو بکشد. این طرح در مرداد سال ۸۶ به تصویب نمایندگان می‌رسد.
 
محمود احمدی‌نژاد چند سال بعد و در همایش ملی قوه مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی، نسبت به این مصوبه مجلس واکنش نشان می دهد و آن را دور زدن قانون اساسی می‌داند:
 
    «تغییر ساعت یک کار اجرایی است. مجلس تصویب کرد ما هم اعتراض کردیم. گفتیم این کار هزینه دارد. هزینه‌اش را هم اثبات کردیم. بردیم کنتورهای وزارت نیرو  (را نشان دادیم) در شرایطی که ساعت تغییر می‌کند و ساعت تغییر نمی‌کند. وقتی تغییر نمی‌کند مصرف کاهش پیدا می‌کند یعنی ما نیاز به سرمایه‌گذاری کمتری داریم. این را پیچاندند. چطوری نوشتند؟ نوشتند ساعات رسمی کشور از اول فروردین تغییر می‌کند و ۳۱ شهریور هم به حالت عادی برمی‌گردد. خوب کی باید این کار را بکند؟ بعدش به ما فشار آوردند و گفتند که این یک کار اجرایی است و شما باید انجام بدهید. این دور زدن قانون اساسی است و درست نیست.»
 
نمایندگان مجلس شواری اسلامی  در مهر ماه سال  ۱۳۸۵ به مدت پنج ماه  با دولت احمدی‌نژاد چالش دیگری نیز پیدا کرده بودند. هنگامی که  دولت، ساعت کار بانک‌ها را تغییر داد و شروع کار آنها را از هفت و سی دقیقه، به نه صبح تغییر داد. اما در بهمن ماه، نمایندگان مجلس با طرحی دوفوریتی بازگشت ساعت کار بانک‌ها به  قبل از ساعت کار ادارات دولتی را تصویب می‌کند. 
 
البته این تمام ماجرای دولت و مجلس بر سر تغییر ساعت رسمی و یا ساعت کار بانک‌ها نیست. زیرا در سال ۸۶ هیئت دولت بدون ارائه مصوبه تغییر ساعات اداری به مجلس، اقدام به تغییر ساعات کار ادارات در ماه رمضان می‌کند که این اقدام دولت با تذکرغلامعلی حدادعادل، رئیس مجلس هفتم، و علی لاریجانی، رئیس مجلس هشتم، مواجه می شود.
 
محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی‌نژاد، اما در مقام  دفاع از این مصوبه بر می‌آید.
 
     «جبران ساعت‌هایی را که کم کرده از طریق «دور کاری» اصطلاحی که جدید باب شده است، جبران خواهد شد. یعنی اگر کارمندی یک ساعت دیر آمد یا یک ساعت زود رفت، دو ساعت از طریق دورکاری کارها را انجام می‌دهد. مثلاً یک خانم ماشین‌نویسی است. دو ساعت چند نامه را تایپ می‌کند؟ پنج تا. پنج تا را تایپ می‌کند و فردا می‌آورد تحویل می‌دهد. یا یک حسابرسی می‌خواهد گزارشی تهیه کند. می‌برد گزارش را در منزل و پیش زن و بچه‌اش تهیه می‌کند و فردا می‌آورد تحویل می‌دهد. از این طریق گذاشتیم که بتوانند جبران  کنند.»

بر اساس مصوبه دولت احمدی‌نژاد در همه استان‌ها به جز تهران، فعالیت اداری صبح‌ها با یک ساعت تأخیر آغاز می‌شد و بعداز ظهرها نیز یک ساعت و نیم زودتر به پایان می‌رسد. در تهران زمان آغاز به کار ادارات ۹ صبح و پایان آن ساعت ۱۴ اعلام می‌شود.
 
احمد توکلی نماینده مجلس اعلام می‌کند طبق قانون، ساعت کار در هفته ۴۴ ساعت است و کمتر از این خلاف قانون است و در صورت ادامه سرپیچی رئیس‌جمهور، تنها راهکار قانونی رجوع به اصل ۵۷ قانون اساسی و دخالت رهبر جمهوری اسلامی است. 
 
اما محمود احمدی‌نژاد و دولت او همچنان کار خود را می‌کنند و به فشارهای منتقدین توجهی نمی‌کنند.