دو روز پیش که در صف یکی از خودپردازهای بسیار شلوغ این مملکت برای گرفتن پول ایستاده بودم، به پسری که پشت من ایستاده بود،گفتم: چرا مردم اینهمه بدبختی را تحمل میکنند؟،در حالیکه میتونن بعد از مدتی سختی به زندگی راحتی، دست پیدا کنند. در جوابم گفت:"میکشن بابا، مگه نمیبینی چقدر بی رحمن" .
گفتم پس الان داری زندگی میکنی،در حالیکه نمیدونی فقط زنده ای. گفتم حاضرم بمیرم ولی این ننگ تحمل نکنم و بقولی روی سنگ قبرم ننویسنند که مربوط به این سالها ام، چرا که آیندگان، به ما جز تف و لعنت ، هیچی نمیگن .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر